جدول جو
جدول جو

معنی هم آرایشی - جستجوی لغت در جدول جو

هم آرایشی
(هََ یِ)
دارای نظام مشترک بودن. هم روشی. هم راهی:
از هم آرایشی وهمکاری
هر یکی را یکی کند یاری.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نقارب، تمرکز و تجمع شعاع های نورانی، موادی پس از بر خورد بر یک عدسی محدب در یک نقطه، چون عدسیهای محدب این خاصیت را دارند که اشعه موازی را (مانند اشعه خورشید) در یک نقطه جمع و متمرکز میسازند از این جهت بعدسیهای همگرا نیز موسومند بطور کلی هر عدسی محدب که دارای فاصله کانونی کمتری باشد قدرت همگرائیش بیشتر است یعنی انوار موازی را بهتر و بیشتر و نزدیکتر بخود در یک نقطه متمرکز میسازد بااین ترتیب میتوانیم بگوئیم که قدرت همگرائی یک عدسی برابر با عکس فاصله کانونی آن است. واحد همگرائی که در تداول بنام قدرت عدسی خوانده میشود موسوم به دیو پتری است و دیو پتری همگرائی یک عدسی است که فاصله کانونی آن یک متر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم ریشی
تصویر هم ریشی
باجناق بودن هم سنی همسالی. همپاچگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم گرایی
تصویر هم گرایی
((هَ. گِ))
تقارب، کیفیت نزدیک شدن اجزای یک کل به یکدیگر
فرهنگ فارسی معین